از زمان انتشار "سرمایه گذار هوشمند" توسط بنیامین گراهام ، آنچه که معمولاً به عنوان "سرمایه گذاری ارزش" شناخته می شود ، به یکی از روشهای بسیار مورد احترام و گسترده در انتخاب سهام تبدیل شده است. وارن بوفه ، سرمایه گذار مشهور ، در حالی که در واقع از ترکیبی از اصول سرمایه گذاری و سرمایه گذاری ارزش استفاده می کند ، بخش عمده ای از موفقیت بی نظیر خود را در دنیای سرمایه گذاری به دنبال توصیه های اساسی گراهام در ارزیابی و انتخاب سهام برای نمونه کارها خود کرده است.
با این حال ، از آنجا که بازارها بیش از نیم قرن تغییر کرده اند ، سرمایه گذاری ارزش نیز دارد. با گذشت سالها ، استراتژی سرمایه گذاری ارزش اصلی گراهام توسط سرمایه گذاران و تحلیلگران بازار با هدف بهبود عملکرد یک رویکرد سرمایه گذاری ارزش برای سرمایه گذاران ، از راه های مختلف سازگار ، تنظیم و تقویت شده است. حتی خود گراهام معیارها و فرمولاسیون های اضافی را نیز با هدف تعیین دقیق تر ارزش واقعی یک سهام ابداع کرد.
در این راهنما ، ما تعدادی از رویکردهای ارزیابی سهام و معیارهای را برای شما ارائه می دهیم تا بتوانید از آن استفاده کنید تا مشخص کنید سهم قیمت فعلی سهام نشان دهنده خرید "ارزش" خوبی است. اما به خاطر داشته باشید که هر زمان که یک شرکت و قیمت سهام آن را ارزیابی می کنید ، باید با توجه به مواردی مانند صنعت خاص و شرایط اقتصادی عمومی ، اعداد را تفسیر کنید.
علاوه بر این ، تجزیه و تحلیل سهام خوب مستلزم آن است که شما همیشه معیارهای مالی گذشته و فعلی را با چشم به آینده مرور کنید ، با توجه به امور مالی فعلی ، دارایی ها ، بدهی ها ، موقعیت بازار و برنامه های خود ، چقدر خوب فکر می کنید یک شرکت به جلو حرکت کند. انبساط
همچنین مهم است که از گم شدن در یک تحلیل صرفاً عددی خودداری کنید تا جایی که شما از جنگل برای درختان چشم پوشی می کنید. فاکتورهای "ارزش" غیر عددی که سرمایه گذاران نباید از آن غافل شوند ، شامل مواردی از قبیل چگونگی دستیابی به اهداف یک شرکت در حال دستیابی به اهداف است ، و شرکت را به شکلی که مطابق با پیگیری بیانیه ماموریت شرکت های خود باشد ، به جلو سوق می دهد. یک شرکت ممکن است برای لحظه ای سودآوری چشمگیر نشان دهد ، اما در بازار بیش از حد رقابتی امروز ، شرکتی که با دقت نقشه برداری ، برنامه ریزی و بررسی (و در صورت لزوم ، مسیریابی مجدد) را انجام نمی دهد ، پیشرفت آن تقریباً در نهایت توسط یک گرفتگی خواهد شدشرکتی که این کارها را انجام می دهد.
سرمایه گذاری ارزش در مقابل سرمایه گذاری رشد
قبل از اینکه پیش برویم تا سرمایه گذاری سنتی را بررسی کنیم و سپس به برخی از استراتژی های سرمایه گذاری با ارزش جدیدتر و جایگزین بپردازیم ، ذکر این نکته حائز اهمیت است که "سرمایه گذاری ارزش" و "سرمایه گذاری رشد" دو رویکرد متناقض یا متقابل برای انتخاب سهام نیستند. ایده اصلی سرمایه گذاری ارزش - انتخاب سهام در حال حاضر کم ارزش که انتظار دارید در آینده ارزش خود را افزایش دهند - مطمئناً بر رشد مورد انتظار متمرکز است.
تفاوت بین سرمایه گذاری ارزش و استراتژی های سرمایه گذاری رشد فقط موضوع تأکید بر معیارهای مختلف مالی (و تا حدی تفاوت در تحمل ریسک است ، با سرمایه گذاران رشد معمولاً مایل به پذیرش سطوح بالاتر ریسک هستند). در نهایت ، سرمایه گذاری ارزش ، سرمایه گذاری در رشد یا هر رویکرد اساسی ارزیابی سهام ، هدف نهایی را دارد: انتخاب سهام که بهترین بازده ممکن برای سرمایه گذار را به یک سرمایه گذار ارائه می دهد.
مبانی سرمایه گذاری با ارزش سنتی
از بن گراهام به عنوان "پدر" سرمایه گذاری ارزشی یاد می شود. گراهام در کتاب «سرمایهگذار هوشمند» روشی را برای غربالگری سهام پیشنهاد کرد و توضیح داد تا حتی بیتجربهترین سرمایهگذاران را در انتخاب سبد سهامشان کمک کند. در واقع، این یکی از جذابیتهای اصلی رویکرد سرمایهگذاری ارزشی گراهام است – این واقعیت که بیش از حد پیچیده یا پیچیده نیست، و بنابراین میتواند به راحتی توسط سرمایهگذاران معمولی مورد استفاده قرار گیرد.
مانند هر نوع استراتژی سرمایهگذاری، استراتژی سرمایهگذاری ارزشی گراهام شامل برخی مفاهیم اساسی است که زیربنای یا پایه و اساس استراتژی را تشکیل میدهند. برای گراهام، یک مفهوم کلیدی ارزش ذاتی بود - به طور خاص، ارزش ذاتی یک شرکت یا سهام آن. ماهیت سرمایه گذاری ارزشی استفاده از روش تجزیه و تحلیل سهام برای تعیین ارزش واقعی سهام، با توجه به خرید سهامی است که قیمت فعلی سهام آنها کمتر از ارزش یا ارزش واقعی آن است.
سرمایه گذاران ارزشی اساساً همان منطق خریداران دقیق را به کار می گیرند و به دنبال شناسایی سهامی هستند که «یک خرید خوب» هستند و به قیمتی کمتر از ارزش واقعی خود می فروشند. یک سرمایه گذار ارزشی با این باور که بازار در نهایت قیمت سهم را به سطح بالاتری که با دقت بیشتری نشان دهنده ارزش واقعی آن است، «تصحیح» قیمت سهام را جستجو می کند و به دست می آورد.
رویکرد سرمایه گذاری با ارزش پایه گراهام
رویکرد گراهام به سرمایهگذاری ارزشی در جهت ایجاد یک فرآیند ساده برای غربالگری سهام است که سرمایهگذار عادی به راحتی میتواند از آن استفاده کند. به طور کلی، او موفق شد همه چیز را نسبتاً ساده نگه دارد، اما از سوی دیگر، سرمایهگذاری با ارزش کلاسیک کمی بیشتر از این جمله که اغلب گفته میشود، درگیر است: «سهام را با نسبت قیمت به دفتر (P/B) بخرید. کمتر از 1. 0.”
دستورالعمل نسبت P/B برای شناسایی سهام کمارزششده، در واقع تنها یکی از تعدادی از معیارهایی است که گراهام برای کمک به شناسایی سهام کمارزششده بهکار برد. در میان علاقه مندان به سرمایه گذاری ارزشی بحث هایی وجود دارد که آیا قرار است از یک چک لیست معیارهای 10 امتیازی که گراهام ایجاد کرده است استفاده کند، یک چک لیست 17 نقطه ای طولانی تر، یک تقطیر از هر یک از لیست های معیارها که معمولاً به شکل یک لیست چهارگانه ظاهر می شود. یا چک لیست پنج نقطه ای، یا یکی از دو روش انتخاب سهام معیاری که گراهام نیز از آنها حمایت می کرد.
در تلاش برای جلوگیری از سردرگمی تا حد ممکن، ما در اینجا معیارهای اصلی را که خود گراهام در شناسایی سهام با ارزش، یعنی سهامی که ارزش ذاتی آنها بیشتر از قیمت بازار است، مهمترین آنها را ارائه می کنیم.
1) یک سهام ارزشی باید نسبت P/B 1. 0 یا کمتر داشته باشد. نسبت P/B مهم است زیرا نشان دهنده مقایسه قیمت سهام با دارایی های یک شرکت است. یکی از محدودیتهای اصلی نسبت P/B این است که وقتی برای ارزیابی شرکتهای سرمایهبر استفاده میشود، بهترین عملکرد را دارد، اما زمانی که برای شرکتهای غیر سرمایهبر اعمال میشود، کمتر موثر است.
توجه: سرمایه گذاران به جای جستجوی نسبت P/B مطلق کمتر از 1. 0، ممکن است به سادگی به دنبال شرکت هایی با نسبت P/B باشند که نسبتاً کمتر از میانگین نسبت P/B شرکت های مشابه در صنعت یا بخش بازار آن است.
2) نسبت قیمت به درآمد (P/E) باید کمتر از 40 درصد بالاترین P/E سهام طی پنج سال گذشته باشد.
3) به دنبال قیمت سهمی باشید که کمتر از 67% (دو سوم) ارزش دفتری مشهود هر سهم و کمتر از 67% ارزش خالص دارایی جاری شرکت (NCAV) باشد.
توجه: معیار قیمت سهام به NCAV گاهی اوقات به عنوان یک ابزار مستقل برای شناسایی سهام کم ارزش استفاده می شود. گراهام NCAV یک شرکت را یکی از دقیق ترین نمایش های ارزش ذاتی واقعی یک شرکت می دانست.
4) ارزش دفتری کل یک شرکت باید بیشتر از کل بدهی آن باشد.
توجه: یک معیار مالی مرتبط یا شاید جایگزینی برای این، بررسی نسبت بدهی پایه - نسبت فعلی - است که حداقل باید بیشتر از 1. 0 و امیدواریم بیشتر از 2. 0 باشد.
5) کل بدهی یک شرکت نباید از دو برابر NCAV تجاوز کند و کل بدهی های جاری و بدهی های بلندمدت نباید از کل حقوق صاحبان سهام شرکت بیشتر باشد.
سرمایه گذاران می توانند با استفاده از معیارهای مختلف گراهام آزمایش کنند و خودشان تعیین کنند که کدام یک از معیارها یا دستورالعمل های ارزش گذاری را ضروری و قابل اعتماد می دانند. برخی از سرمایه گذاران وجود دارند که هنوز فقط از بررسی نسبت P/B سهام برای تعیین اینکه آیا سهام کمتر از ارزش گذاری شده است یا خیر استفاده می کنند. دیگران به شدت، اگر نه به طور انحصاری، به مقایسه قیمت فعلی سهم با NCAV شرکت متکی هستند. سرمایهگذاران محافظهکار و محتاطتر ممکن است فقط سهامی بخرند که هر یک از تستهای غربالگری پیشنهادی گراهام را پشت سر بگذارند.
ما فکر می کنیم متوجه خواهید شد که گنجاندن حداقل برخی از استراتژی های سرمایه گذاری ارزش گراهام در فرآیند انتخاب سبد سهام، عملکرد کلی سرمایه گذاری سهام شما را بهبود می بخشد.
روشهای جایگزین برای تعیین ارزش
سرمایه گذاران ارزشی همچنان به گراهام و معیارهای سرمایه گذاری ارزشی او توجه می کنند. با این حال، توسعه زوایای جدید برای محاسبه و ارزیابی ارزش به این معنی است که روشهای جایگزین برای شناسایی سهام با قیمت پایین نیز به وجود آمده است.
یکی از معیارهای محبوب در حال افزایش، فرمول جریان نقدی تنزیل شده (DCF) است.
ارزش گذاری DCF و معکوس DCF
بسیاری از حسابداران و سایر متخصصان مالی به طرفداران سرسخت تجزیه و تحلیل DCF تبدیل شده اند. DCF یکی از معدود معیارهای مالی است که ارزش زمانی پول را در نظر می گیرد - این تصور که پول موجود در حال حاضر ارزشمندتر از همان مقدار پول موجود در نقطه ای در آینده است زیرا هر پولی که اکنون در دسترس است قابل سرمایه گذاری است ودر نتیجه برای تولید پول بیشتر استفاده می شود.
تحلیل DCF از پیشبینیها و نرخهای تنزیل جریان نقد آزاد آتی (FCF) استفاده میکند که با استفاده از میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) برای تخمین ارزش فعلی یک شرکت محاسبه میشود، با این ایده اساسی که ارزش ذاتی آن تا حد زیادی بهتوانایی شرکت در ایجاد جریان نقدی
محاسبات اساسی یک تحلیل DCF به شرح زیر است:
ارزش منصفانه = ارزش شرکت - بدهی شرکت
(ارزش شرکت یک معیار جایگزین برای ارزش سرمایه بازار است. این نشان دهنده ارزش بازار + بدهی + سهام ممتاز - کل پول نقد، از جمله معادل های نقدی است).
اگر تجزیه و تحلیل DCF یک شرکت، ارزش هر سهم را بالاتر از قیمت فعلی سهم نشان دهد، در این صورت سهام کمتر از ارزشگذاری شده در نظر گرفته میشود.
تجزیه و تحلیل DCF به ویژه برای ارزیابی شرکت هایی که جریان های نقدی پایدار و نسبتاً قابل پیش بینی دارند مناسب است زیرا ضعف اصلی تحلیل DCF این است که به برآوردهای دقیق جریان های نقدی آتی بستگی دارد.
برخی از تحلیلگران ترجیح می دهند از تجزیه و تحلیل DCF معکوس به منظور غلبه بر عدم اطمینان پیش بینی های جریان نقدی در آینده استفاده کنند. تجزیه و تحلیل DCF معکوس با یک مقدار شناخته شده - قیمت سهم فعلی - شروع می شود و سپس جریان های نقدی را که برای تولید آن ارزیابی فعلی لازم است ، محاسبه می کند. پس از تعیین جریان نقدی مورد نیاز ، سپس ارزیابی سهام شرکت به عنوان کم ارزش یا بیش از حد ، به همین سادگی است که قضاوت در مورد چگونگی معقول (یا غیر منطقی) این است که انتظار داشته باشد شرکت بتواند مبلغ مورد نیاز جریان نقدی لازم را تولید کندقیمت سهم فعلی را حفظ یا پیشبرد کنید.
هنگامی که یک تحلیلگر تشخیص می دهد که یک شرکت می تواند به راحتی بیش از حد کافی جریان نقدی را برای توجیه قیمت سهام فعلی تولید و حفظ کند ، یک سهام کم ارزش مشخص می شود.
نسبت جدید درآمد
مدل P/E مطلق Katsenelson
مدل Katsenelson ، که توسط Katsenelson ساخته شده است ، یکی دیگر از ابزارهای جایگزین برای سرمایه گذاری با ارزش جایگزین است که به ویژه برای ارزیابی شرکت هایی که نمرات درآمد بسیار مثبت و خوبی دارند ، ایده آل است. مدل Katsenelson بر ارائه نسبت P/E قابل اطمینان تر به سرمایه گذاران ، معروف به "P/E مطلق" متمرکز است.
این مدل نسبت P/E سنتی را مطابق با چندین متغیر تنظیم می کند ، مانند رشد درآمد ، سود سهام و پیش بینی درآمد. فرمول به شرح زیر است:
مطلق PE = (نقاط رشد درآمد + امتیازهای سود سهام) x [1 + (1 - ریسک تجاری)] x [1 + (1 - ریسک مالی)] x [1 + (1 - دید درآمدی)]
نقاط رشد درآمد با شروع با ارزش P/E بدون رشد 8 تعیین می شود و سپس اضافه کردن 0. 65 امتیاز برای هر 100 امتیاز پایه ، نرخ رشد پیش بینی شده تا رسیدن به 16 ٪ افزایش می یابد. بالاتر از 16 ٪ ، 5 امتیاز برای هر 100 نقطه پایه در رشد پیش بینی شده اضافه می شود.
تعداد مطلق P/E تولید شده با شماره P/E سنتی مقایسه می شود. اگر تعداد مطلق P/E از نسبت P/E استاندارد بالاتر باشد ، این نشان می دهد که سهام کم ارزش است. بدیهی است ، هرچه اختلاف بین P/E مطلق و استاندارد P/E بزرگتر باشد ، یک معامله بهتر است. به عنوان مثال ، اگر P/E مطلق سهام 20 باشد در حالی که نسبت استاندارد P/E فقط 11 است ، احتمالاً ارزش ذاتی واقعی سهام بسیار بالاتر از قیمت سهم فعلی است ، زیرا شماره P/E مطلق این را نشان می دهدسرمایه گذاران احتمالاً مایل هستند مبلغ بیشتری را برای درآمد فعلی شرکت بپردازند.
شماره بن گراهام
برای یافتن یک متریک سرمایه گذاری با ارزش جایگزین ، لزوماً لازم نیست از بن گراهام دور شوید. خود گراهام فرمول ارزیابی ارزش متناوب را ایجاد کرد که سرمایه گذاران ممکن است از آن استفاده کنند - شماره بن گراهام.
فرمول محاسبه شماره بن گراهام به شرح زیر است:
شماره بن گراهام = ریشه مربع [22. 5 x (سود هر سهم (EPS)) x (ارزش کتاب برای هر سهم)]
به عنوان مثال ، شماره بن گراهام برای سهام با EPS 1. 50 دلار و ارزش کتاب 10 دلار در هر سهم به 18. 37 دلار محاسبه می شود.
گراهام به طور کلی احساس می کرد که نسبت P/E یک شرکت نباید بالاتر از 15 باشد و نسبت قیمت آن (P/B) نباید از 1. 5 تجاوز کند. این جایی است که 22. 5 در فرمول از (15 1. 5 1. 5 = 22. 5) گرفته شده است. با این حال ، با سطح ارزیابی که این روزها معمول است ، حداکثر P/E مجاز ممکن است به حدود 25 منتقل شود.
هنگامی که شماره بن گراهام سهام را محاسبه کردید-که به گونه ای طراحی شده است که ارزش ذاتی در هر سهم شرکت را نشان می دهد-سپس آن را با قیمت سهام فعلی سهام مقایسه می کنید.
- اگر قیمت فعلی سهم کمتر از عدد بن گراهام باشد، این نشان میدهد که سهام کمتر از ارزشگذاری شده است و ممکن است به عنوان خرید در نظر گرفته شود.
- اگر قیمت فعلی سهم بالاتر از عدد بن گراهام باشد، سهام بیش از حد ارزش گذاری شده به نظر می رسد و نامزد خرید امیدوارکننده ای نیست.
خط پایین
سرمایهگذاران ارزشی همیشه به دنبال خرید سهام کمارزششده با تخفیف هستند تا با کمترین ریسک، سود کسب کنند. ابزارها و رویکردهای مختلفی وجود دارد که سرمایهگذاران میتوانند از آنها برای تعیین ارزش واقعی سهام و اینکه آیا آن برای سبد سرمایهگذاری آنها مناسب است یا خیر، استفاده کنند.
بهترین فرآیند ارزیابی سهام هرگز فقط یک فرمول ریاضی نیست که فرد اعداد را به آن متصل می کند و سپس در ازای آن یک سهام خاص را به عنوان یک سرمایه گذاری "خوب" یا "بد" تعیین می کند. در حالی که فرمول های ارزش گذاری سهام و معیارهای مالی مهمی وجود دارد که باید در نظر بگیرید، فرآیند ارزیابی یک سهام به عنوان یک افزودنی بالقوه به سبد سرمایه گذاری شما در نهایت بخشی از هنر و بخشی از علم است – و تا حدی مهارتی است که تنها با گذشت زمان و تمرین می توان آن را به دست آورد.