از آنجایی که تنظیمکنندهها اقدامات خود را علیه ارز الکترونیکی طلا افزایش دادند، زیرا این ارز به اجرای روانتر فعالیتهای مجرمانه کمک میکرد، یک ارز دیجیتال جدید به نام بیت کوین زنده شد. مارتین سی دبلیو واکر می نویسد که جدول زمانی پیگرد قانونی طلای الکترونیکی و تولد بیت کوین بیش از اتفاقی به نظر می رسد. او می گوید که تمرکز d، مدلی برای اجتناب از پاسخگویی، بارها و بارها برای اجتناب از مقررات استفاده شده است.
اگر نظرات اخیر رگولاتورها و رهبران صنعت ارزهای دیجیتال را بخوانید، ممکن است این تصور را به دست آورید که آنها به سمت جلسه ای از ذهن ها حرکت می کنند، که شاید به دنبال آن مشروعیت بخشی نهایی ارزهای دیجیتال به عنوان یک دارایی اصلی مالی باشد.
در ماه اوت، گری جنسلر، رئیس کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده (SEC) به فایننشال تایمز گفت:
با حدود 2 تریلیون دلار ارزش در سرتاسر جهان، در سطح و ماهیتی است که اگر قرار است پنج و 10 سال بعد ارتباط داشته باشد، در چارچوب سیاست عمومی خواهد بود. تاریخ فقط به شما می گوید؛بیرون زیاد دوام نمیارهدر نهایت، امور مالی در مورد اعتماد است.»
آگوست 2021
مدیران عامل کسبوکارهای ارزهای دیجیتال مانند براد گارلینگهاوس از آزمایشگاههای ریپل مدتی است که خواستار شفافیت مقرراتی شدهاند، زیرا میدیدند که عدم قطعیت نظارتی به کسبوکارشان آسیب میزند.
من خواستار افزایش نیاز به وضوح و اطمینان در مورد چگونگی عملکرد چارچوب نظارتی در اینجا شده ام. من به بازارهایی مانند سنگاپور و حتی بخشهایی از کره که واقعاً یک تلاش متفکرانه رهبری دولت برای تعریف و داشتن چارچوبهای نظارتی روشن در مورد ارزهای دیجیتال وجود داشته است، اعتبار میدهم.
آوریل 2021
برخی افراد ممکن است طنزی را در مدیر عامل یک شرکت ارزهای دیجیتال ببینند که در حال حاضر توسط SEC به دلیل نقض قوانین اوراق بهادار و درخواست شفافیت نظارتی مورد شکایت قرار گرفته است. اگرچه Garlinghouse و دیگران ممکن است نکته ای داشته باشند. صنعت ارزهای دیجیتال، از جمله حوزههای مرتبط مانند استیبل کوین، DeFi (مالی غیرمتمرکز) و عرضه اولیه سکه (ICOS)، یک شبه ظاهر نشد. این صنعتی است که از سال 2009 در حال رشد و توسعه بوده است. بنابراین، سوال کلیدی این است که چرا رگولاتورها و بانک های مرکزی در سراسر جهان نیاز به قوانین روشن و موثر برای صنعت را درک کرده اند.
برای منصفانه بودن با دنیای نظارتی، معمولاً تقاضاهای زیادی برای زمان آنها وجود دارد، آنها منابع محدودی دارند و اغلب با تلاش برای درک همزمان چندین مشکل مبهم و پیچیده روبرو هستند. ممکن است سالها طول بکشد تا درک کنیم که چگونه محصولات جدید را تنظیم کنیم یا تعیین کنیم که چه اقدامی مناسب است، حتی در موارد ظاهراً واضح تخلفات. بسیاری از تأخیرها به دلیل نیاز به تصویب قوانین اولیه جدید توسط قوه مقننه و یا برای دادگاه ها برای ارائه پیشینه هایی است که به تنظیم کنندگان اجازه عمل می دهد. هر دو فرآیندی که ممکن است سال ها طول بکشد. یک مثال بسیار مناسب e-gold بود، یک ارز دیجیتال اولیه با پشتوانه طلا که در سال 1996 راهاندازی شد. پنج سال طول کشید تا رگولاتورها بررسی برخی از نگرانیهای مربوط به e-gold را آغاز کنند و هشت سال دیگر تا پیگرد کیفری بنیانگذاران مورد بررسی قرار گیرد.
با این حال، از منظر ارائه شفافیت نظارتی و پیگرد قانونی متخلفان، عامل اصلی دیگری در تأخیر در دستیابی رگولاتورها به ارزهای دیجیتال وجود دارد. عاملی که با نگاهی به بافت تاریخی پیرامون ایجاد بیت کوین (اولین ارز دیجیتال) و طراحی فنی آن، آشکارتر می شود. چیزی که به سرعت آشکار می شود این است که بیت کوین به طور خاص برای جلوگیری از مقررات موثر طراحی شده است، موضوعی که در چندین کسب و کار مرتبط با ارزهای دیجیتال ادامه یافته است.
هنگامی که پیشینه تاریخی به طور معمول بازگو می شود، ایجاد بیت کوین در سال 2009 را به عنوان واکنشی به بحران بزرگ مالی (GFC) توصیف می کند. در اولین بلوک بلاک چین بیت کوین عبارت "The Times 03/Jan/2009 - صدراعظم در آستانه دومین کمک مالی برای بانک ها" وجود داشت. مخترع مستعار اولین ارز دیجیتال به وضوح نشان می دهد که اختراع او راه حلی برای مشکلات صنعت بانکداری است. با این حال، بحران مالی ناشی از اعتبار اضافی، مشتقات پیچیده فراتر از درک بسیاری از بانکداران و در بسیاری از موارد تقلب آشکار بود. اختراع او یک سیستم پرداخت همتا به همتا بود که هیچ ارتباطی با مشکلات GFC نداشت. این بیشتر کسی بود که به طاعون مداوم اشاره می کرد اما به جای اختراع واکسن، شکل جدیدی از گچ را ایجاد کرد.
قطع ارتباط بین مشکلات واقعی سیستم مالی در اواسط تا اواخر دهه 2000 و اهداف ادعایی ساتوشی ناکاموتو با مطالعه مقاله سفیدی که بیت کوین را راه اندازی کرد، آشکارتر می شود. این قانون به اصل کلی داشتن واسطه های مالی حمله می کند زیرا ادعا می کند که داشتن واسطه ها هزینه های تراکنش را تا حدی افزایش می دهد که تراکنش های تصادفی کوچک غیرممکن است (چیزی که به وضوح با گسترش پرداخت های تلفن همراه و بدون تماس در بسیاری از کشورها رد شد). همچنین ادعا کرد که داشتن پرداختهای برگشتناپذیر خطر تقلب را افزایش میدهد در حالی که در واقع توانایی موسسات مالی برای مسدود کردن یا حتی معکوس کردن تراکنشها ابزار مهمی در مبارزه با تقلب بوده است.
زمینه معنادارتر برای ایجاد بیت کوین، حلقه سفت شدن اطراف صاحبان سیستم e-gold بود. طلای الکترونیکی، که نوعی پول الکترونیکی با پشتوانه شمش طلا است، در طول وجود خود، تبدیل به روشی مورد علاقه برای پرداخت مجرمان بینالمللی شده است. طلای الکترونیکی در بین مجرمان رونق پیدا کرده بود زیرا ارزش نسبتاً پایداری را ارائه میکرد، شبکه جهانی از نمایندگان وجود داشت که میتوانستند آن را به ارزهای محلی (یا برعکس) تبدیل کنند و هرکسی میتوانست با ارائه یک آدرس ایمیل برای یک حساب ثبت نام کند. استفاده از طلا از نظر آربیتراژ نظارتی نیز مزایایی داشت. بیشتر قوانین مربوط به پرداخت های بین المللی مختص پول بود، نه فلزات گرانبها، چیزی که اقدامات نظارتی را به شدت به تاخیر انداخت.
اقدام طولانی و عمومی علیه طلای الکترونیکی زمان زیادی را به کسانی که می خواستند جایگزینی ایجاد کنند، داد. جدول زمانی پیگرد قانونی طلای الکترونیکی و تولد بیت کوین بیش از حد تصادفی به نظر می رسد.
در آوریل 2007 صاحبان e-gold متهم شدند. در ژوئیه 2007 آنها به اتهامات پولشویی، توطئه و اداره یک تجارت انتقال پول بدون مجوز اعتراف کردند. تنها سه هفته بعد نام دامنه bitcoin. org ثبت شد. در 31 اکتبر کاغذ سفید منتشر شد و در 3 ژانویه 2009 پردازش شبکه بیت کوین آغاز شد. اگر به طراحی شبکه پرداخت جدید با جزئیات بیشتری نگاه شود، همه چیز مشکوک تر می شود.
آنچه اساساً اجازه اقدامات اجرایی علیه طلای الکترونیکی را داده بود این بود که احزاب قابل شناسایی وجود داشتند که باز کردن حسابها را مدیریت میکردند، شبکه را اداره میکردند، مانده حسابها را حفظ میکردند، تراکنشها را پردازش میکردند و پول را به و از طلای الکترونیکی تبدیل میکردند. طلای الکترونیکی به عنوان شکلی از ارز که در مقررات پرداخت قرار میگیرد تعبیر میشد. بیت کوین به گونه ای طراحی شده است که بنیانگذار(های) خود را در برابر مقررات یا اجرای قانون آسیب ناپذیر کند. هر کسی میتوانست معادل یک حساب کاربری را بدون بررسی پیشزمینه باز کند و هیچ راهی وجود نداشت که بنیانگذاران شبکه (که ناشناخته ماندهاند) در مورد افرادی که از آن استفاده کردهاند، پاسخگو باشند. شبکه بیت کوین از یک شکل کاملاً ناشناخته پول (که بیت کوین نیز نامیده می شود) استفاده می کرد و پردازش تراکنش ها می توانست توسط هر کسی، در هر نقطه از جهان (و در صورت تمایل به صورت ناشناس) انجام شود. به دلیل ترکیبی از ناشناس بودن با پراکندگی مسئولیت، به سادگی کسی نیست که پاسخگو باشد. با این حال، مکانیسمهایی برای بنیانگذاران وجود داشت که با ایجاد بیش از یک میلیون بیت کوین، قبل از شروع پذیرش سیستم، ثروت قابل توجهی به دست آورند.
تنها یک مشکل وجود داشت: دلیلی وجود نداشت که باور کنیم بیت کوین های جدید ارزشی دارند. در زمان تولد بیت کوین، جایگزین دیگری برای طلای الکترونیکی به نام دلار لیبرتی رزرو در حال ظهور بود. مانند e-gold، Liberty Reserve ارزش ثابتی داشت زیرا توسط دلار در حسابهای مختلف بانکی خارج از کشور پشتیبانی میشد و حتی برای مجرمان ایجاد حسابهای غیرقابل ردیابی آسانتر بود. دنیای جنایتکار به مراتب Liberty Reserve را به بیت کوین ترجیح داد و تنها زمانی بود که مدیریت Liberty Reserve دستگیر شد و شبکه تعطیل شد، بیت کوین در نهایت جایگاه خود را به عنوان ارز ترجیحی کسانی که ترجیح می دادند مجبور به رعایت هیچ قانونی نباشند، پیدا کرد..
ویژگیهای طراحی بیتکوین در نهایت به خوبی به آن خدمت کرده است و صنعت ارزهای دیجیتال رشد زیادی داشته است. میلیون بیت کوین بنیانگذار اکنون 45, 000, 000, 000 دلار ارزش دارد. با این حال، با هر پیشرفت عمده در صنعت، مدل اجتناب از پاسخگویی که معمولاً به عنوان "تمرکززدایی" شناخته می شود، بارها و بارها برای جلوگیری از مقررات استفاده شده است. متأسفانه، برای ساتوشی یا وارثانش، فقدان کنترل مرکزی به این معنی است که اگر «کلیدهای» رمزنگاری مورد نیاز برای دسترسی به موجودی بیت کوین گم شوند، کسی برای مراجعه به آن وجود ندارد. سکه های ساتوشی نه سال است که حرکت نکرده اند و این نشان می دهد که یکی از بزرگترین ثروت های جهان برای همیشه از بین رفته است.