در مورد (در) کارآیی ارزهای رمزپایه: آیا آنها پیاده روی های تصادفی روزانه یا هفتگی را انجام داده اند؟

  • 2022-07-11

این یک مقاله دسترسی آزاد تحت CC توسط مجوز است (http://creativeecommons. org/licenses/by/4. 0/).

داده های مرتبط

نویسندگان اجازه به اشتراک گذاری داده ها را ندارند.

چکیده

مشروعیت ارزهای مجازی به عنوان یک شکل جایگزین مبادله پولی ، مرکز بحث و گفتگوهای مداوم از زمان ذوب مالی فاجعه بار جهانی 2007-2008 بوده است. مطالعه ما با بررسی راندمان فرم ضعیف از ارزهای عالی پنج رمزنگاری با استفاده از روشهای آزمایش پیاده روی تصادفی که به عدم تقارن و شکستگی های ساختاری صاف و بدون محافظت از آن ، بازده بازار اطلاعاتی رمزنگاری ها را آزمایش می کند ، آزمایش می کند. علاوه بر این ، مطالعه ما از دو فرکانس بازده رمزنگاری استفاده می کند ، یکی مربوط به بازده روزانه و دیگری به بازده هفتگی. یافته های ما فرضیه پیاده روی تصادفی را برای سری روزانه تأیید می کند ، از این رو اعتبار کارآیی ضعیف برای بازده روزانه را تأیید می کند. از طرف دیگر ، بازده هفتگی به عنوان فرآیندهای ثابت مشاهده می شود که شواهدی در برابر راندمان ضعیف برای بازده هفتگی است. به طور کلی ، مطالعه ما پیامدهای مهمی برای شرکت کنندگان در بازار در بازارهای رمزنگاری دارد.

واژه‌های کلیدی: فرضیه بازار کارآمد (EMH) ، ارزهای رمزنگاری ، مدل پیاده روی تصادفی (RWM) ، تست های ریشه واحد Fourier (FFF) فرم انعطاف پذیر ، شکستگی های ساختاری صاف

1. مقدمه

نقش ارزهای رمزپایه به عنوان یک سیستم پولی غیر متمرکز جایگزین ، پس از بحران مالی زیرزمینی فاجعه بار 2007-2008 که باعث عقب نشینی سیستم مالی جهانی در سطحی که از دوره بدنام "رکود اقتصادی بزرگ" سال 1930 تجربه نشده است ، کشش زیادی را به دست آورده است. بازار ارز دیجیتال ، گرچه نسبتاً جدید ، به عنوان یک سیستم پولی "غیر متمرکز" که می تواند جایگزین سیستم های پولی متمرکز سنتی شود ، محبوبیت بیشتری کسب می کند و به جای فناوری نوآورانه که زیربنای ارزهای رمزنگاری شده است ، سرمایه را به خود جلب می کند. طرفداران ارزهای دیجیتال استدلال می کنند که توسعه بازارهای ارز مجازی منجر به بازارهای مالی فراگیرتر برای آینده خواهد شد ، در حالی که مخالفان پیشنهاد می کنند که بازار رمزنگاری فقط می تواند به عنوان یک حباب سوداگرانه مشخص شود (Sovbetov ، 2018). با این وجود ، پیشینه اقتصادی ارزهای خصوصی رقابتی مانند ارزهای دیجیتال ، هرچند از نظر تئوری قانع کننده است ، اما هنوز هم در اجرای عملی آن محدود است. استخراج گسترده ارزهای مجازی باعث بحث اساسی در مورد نیاز به وجود آنها شده است ، جایی که ارزش آنها حاصل می شود و در صورت اتخاذ ، چقدر یک سیستم پولی غیر متمرکز پایدار به نظر می رسد. در هر صورت ، پایداری رژیم های پولی متمرکز یا غیرمتمرکز ، به کارآیی این سیستم های پولی در هدایت ارز در گردش به کاربردی ترین کاربردهای آن بستگی دارد. با توجه به اینکه مطالعات امکان سنجی فنی سیستم های پولی غیر متمرکز هنوز در مراحل نوپا توسعه است ، تمرکز اصلی مطالعه ما بر کارایی اطلاعاتی بازارهای دارایی ارز دیجیتال متمرکز است.

نقش فناوری blockchain در تغییر شکل بازارهای مالی سنتی و همچنین پتانسیل ابتکاری این فناوری در حل برخی از مشکلات مکرر اقتصادی و اجتماعی ، به ویژه در کشورهای در حال توسعه که با سیاست های پولی و مالی ناپایدار ، محرومیت مالی ، فقر شدید و فساد زیاد مشخص می شوند. سطح ، قابل درک نیست (وبر ، 2016). با این حال ، این نوآوری فقط با کاهش خطرات ناشی از آن قابل افزایش است زیرا بازارهای ارز دیجیتال با گمانه زنی ها بسیار زیاد است. علیرغم ماهیت بی ثبات بازار رمزنگاری و همچنین خطرات ناشی از تجارت ارزهای دیجیتال ، بازار با سرعت سریع در حال رشد است و سرمایه گذاران و همچنین معدنچیان ارز دیجیتال سود بزرگی را کسب می کنند. این به دلیل این سودهای غیر طبیعی بالا ، به ویژه کسانی است که در سال 2017 تجربه شده اند ، کارآیی بازار به یک نقطه حیاتی تحقیقات تبدیل شده است. کارآیی بازارهای سرمایه ، که ارزهای مجازی به عنوان سرمایه گذاری های سوداگرانه در آن اتخاذ شده اند ، تخصیص منابع ملی را به تولیدترین کاربردهای خود که توسط سرمایه گذاران درک می شود ، پیش می برد. در ابتدای این مطالعه ، اعتبار تجزیه و تحلیل کارآیی این بازارهای زیر مجموعه نسبتاً بی ثمر ، نه تنها به این دلیل مطرح می شود که کارآیی بر سیاست های سرمایه گذاری اتخاذ شده توسط بنگاه ها تأثیر می گذارد بلکه به این دلیل است که بر تصمیمات سرمایه گذاری توسط شرکت کنندگان در بازار تأثیر می گذارد. نگرانی اصلی ما این است که قیمت دارایی سوداگرانه تمایل به نشان دادن پویایی مانند حباب دارد که در نهایت منجر به تصادفات فاجعه بار می شود. بنابراین ، شواهدی از ناکارآمدی بازار در بازارهای رمزنگاری ، نیاز به مداخله نظارتی در این بازارها ایجاد می کند و پذیرش فوری آن را به عنوان یک سیستم پولی جایگزین بی اعتبار می کند.

رویکرد تحلیلی ما بر کارایی اطلاعاتی متمرکز است، به ویژه، شکل ضعیف نظریه بازارهای کارآمد در امور مالی که مبتنی بر فرضیه پیاده‌روی تصادفی برندگان جایزه نوبل پل ساموئلسون و یوجین فاما است. مطالعه ما به ادبیات موجود کمک می کند، Kristoufek، 2015a، Kristoufek، 2015b، Dyhberg (2016)، Urquhart (2016)، Bariviera و همکاران.(2017)، کوریهارا و فوکوشیما (2017)، ناداراجه و چو (2017)، چو و همکاران.(2017)، لطیف و همکاران.(2017)، کاتسیامپا (2017)، پنگ و همکاران.(2018)، آردیا (2018)، تیواری و همکاران.(2018، 2019)، Caporale and Plastun (2018)، Caporale و همکاران.(2018)، منسی (2018)، کاپوراله و زکوخ (2019)، آگاروال (2019)، هو و همکاران.(2019)، جانا و همکاران، 2019، بوندی و وایلدی (2019)، به سه روش. اولا، بر خلاف اکثریت مطالعات قبلی که تمایل به تمرکز بر روی ارزهای رمزنگاری منحصر به فرد مانند بیت کوین دارند (نگاه کنید به Bouri et al. (2019)؛ Bouoiyour and Selmi (2016)؛ Bariviera et al. (2017)؛ Nadarajah and Chu (2017). Troster (2018)؛ Tiwari et al. (2018)؛ Caporale and Plastun (2018)؛ Alvarez-Ramirez et al. (2018); Aggarwal (2019))، مطالعه ما کارایی بازار را در 5 بازار ارزهای دیجیتال (یعنی بیت کوین (BTC) بررسی می کند. اتریوم (ETH)، لایت کوین، بیت کوین کش (BTCC) و ریپل (RIP)). تا جایی که ما می دانیم، فقط مطالعات اخیر Caporale و همکارانش.(2018)، Brauneis and Mestel (2018)، Vidal-Tomas et al.(2019)، هو و همکاران.(2019)، کریستوفک و ووسوردا (2019)، تران و لیرویک (2019)، پالامالای و همکاران.(2020) کارایی را روی چند ارز دیجیتال تحلیل کرده اند. مطالعه ما به این رشته نسبتاً کوچک اما رو به رشد ادبیات کمک می کند. ثانیاً، مطالعه ما از روش آزمایش ریشه واحد فرم فوریه انعطاف‌پذیر (FFF) شرح داده شده در اندرز و لی (2012) استفاده می‌کند که در برابر عدم تقارن‌ها و شکست‌های ساختاری مشاهده‌نشده که احتمالاً در سری‌های مالی با فرکانس بالا مانند قیمت‌ها و بازده ارزهای دیجیتال وجود دارد، مقاوم است. آزمون‌های ریشه واحد مبتنی بر FFF، روش‌های آزمون برتر در نظر گرفته می‌شوند، زیرا اقتصاددان نیازی به دانستن شکل غیرخطی سری‌های زمانی یا تعداد شکست‌های ساختاری موجود در داده‌ها ندارد. ثالثاً، به جای تمرکز بر یک فرکانس از سری‌های زمانی، به عنوان مثال روی سری‌های روزانه همانطور که در اکثریت قریب به اتفاق آثار تجربی موجود است (نگاه کنید به Bouoiyour and Selmi (2016)، Nadarajah and Chu (2017)، Latif et al. 2017)، کاپوراله و همکاران (2018)، هو و همکاران (2019) و آگاروال (2019))، مطالعه ما از سری‌های هفتگی و روزانه برای افزایش استحکام تحلیل تجربی ما استفاده می‌کند. همانطور که قبلاً توسط Martikainen و همکاران استدلال شد.(1994) و Huang and Hoje (1995)، اگر ویژگی های آماری زیربنایی برای فواصل بازده جایگزین برای قیمت دارایی ها به طور قابل توجهی با یکدیگر متفاوت باشد، کارایی بازارهای سهام منوط به فراوانی (از) استراتژی های معاملاتی به کار گرفته شده توسط فعالان بازار است. به طور کلی، تجزیه و تحلیل تجربی ما یک تحلیل قوی از کارایی اطلاعاتی ضعیف برای بازار ارزهای دیجیتال ارائه می دهد که پیامدهای مهمی برای سیاست گذاران و سرمایه گذاران دارد.

باقیمانده مطالعه ما به شرح زیر سازماندهی شده است. در بخش زیر از مقاله ، مروری بر ارزهای رمزنگاری شده به عنوان یک سیستم پولی غیرمتمرکز ارائه شده است. بخش سوم بررسی ادبیات مرتبط را ارائه می دهد. بخش چهارم روش مطالعه مطالعه را تشریح می کند ، با شروع مدل پیاده روی تصادفی اساسی بازده دارایی و ساختن بر روی روشهای آزمایش ریشه ی واحد غیرخطی و فوریه خاص ما. نتایج تجربی در بخش پنجم مقاله ارائه شده است در حالی که مطالعه در بخش ششم به پایان می رسد.

2. ارزهای رمزپایه به عنوان یک سیستم پولی غیر متمرکز

مشروعیت سیستم های پولی متمرکز مدتهاست که مورد سؤال قرار می گیرد و جدیدترین بحران مالی 2007-2009 باعث تضعیف اعتماد عمومی به توانایی بانک های مرکزی برای مدیریت ارز فیات به ویژه در سیستم های ذخیره کسری شده است (وبر ، 2016). ظهور فناوری blockchain به عنوان یک پاسخ آزادیخواهانه به سیستم های پولی متمرکز جهانی و ارزهای مبتنی بر blockchain پیش بینی می شود تا از فناوری رمزنگاری استفاده کند تا مستقیماً نیاز به واسطه مانند یک بانک مرکزی را در انتقال ارزش بین شرکت کنندگان در بازار از بین ببرد. این شبکه های blockchain مبادلات ارزش مرزی ارزان و مصلحت را تسهیل می کنند که عملاً هزینه های داوری را در معاملات بین المللی از بین می برد. ارزهای دیجیتالی به ویژه یک روش جایگزین برای مدیریت پرداخت در اقتصادهایی ارائه می دهند که در آن بانک های مرکزی کنترل های ناخوشایند یا ناکافی از سرمایه دارند. و حتی فراتر از نقش آنها در ایجاد ارز ، جنبه مهمی از ارزهای رمزنگاری شده ، شبکه لجر عمومی غیر متمرکز آنها است که ابزار بیشتری را برای شرکت کنندگان در بازار ارائه می دهد و یک عامل محرک برای ارزیابی ارز مجازی است (Wang and Vergne ، 2017).

با وجود مزایای گفته شده آنها ، پذیرش ارزهای مصنوعی به عنوان پول بدون نگرانی آن نیست. مشکلات مرتبط با استفاده عملی از ارزهای رمزنگاری شده در اقتصادهای پولی را می توان دو برابر توصیف کرد. در مرحله اول ، سطح بالایی از نوسانات در قیمت ها و بازده ارزهای رمزپایه باعث عدم اطمینان در ارزش گذاری رمزنگاری ها می شود و باعث ایجاد مشکلات جریان نقدی برای معاملات مشاغل بر اساس ارزهای دیجیتال می شود ، که در کل ارزهای رمزنگاری شده را به عنوان فروشگاهی از ارزش و یک واحد حساب نادرست ارائه می دهد (وبر، 2016). ثانیا ، تنظیم رمزنگاری به دلیل پول حل نشده در مقابل بحث دارایی سوداگرانه پیرامون ارزهای رمزنگاری شده دشوار است (Kubat ، 2015). سیاست های نظارتی مورد نیاز برای پایداری فن آوری های رمزنگاری باید برای پذیرایی از تغییرات پیش بینی شده در آینده که مربوط به پذیرش گسترده فن آوری های جدید است ، ایجاد شود (TASCA ، 2016). در نتیجه ، اگر ساختارهای مقررات در سیستم های ارزی غیرمتمرکز قادر به تأمین ثبات قیمت و بهره وری در بازار باشند ، می توان مداخله مستقیم مقامات مرکزی یا انحصارهای خصوصی در بازارهای مالی را حداقل نگه داشت. با این حال ، میزان یافتن ارزهای رمزنگاری شده برای کارآمد در بازار ، منوط به بحث فزاینده ای است که در بررسی ادبیات ارائه شده در بخش بعدی مطالعه ما نشان داده خواهد شد.

3. بررسی ادبیات مرتبط

به ویژه ، ادبیات تجربی در مورد ارزهای رمزنگاری هنوز در مراحل جنینی توسعه خود است که با توجه به اینکه ارزهای مجازی فقط به عنوان یک پدیده بحران مالی پس از گلوبال به وجود آمده اند ، تعجب آور نیست. یک بررسی منظم از ادبیات موجود در مورد ارزهای رمزپایه که اخیراً توسط کوربرت و همکاران ارائه شده است.(2019) زمینه های تمرکز دانشگاهی را به پنج دسته تفکیک می کند ، یعنی من) مطالعات در مورد دینامیک حباب II) مطالعات در مورد آیین نامه III) مطالعات در مورد مجرمان سایبری IV) مطالعات در مورد تنوع V) مطالعات در مورد کارآیی بازار. همانطور که در این بررسی نشان داده شده است ، بیشتر مطالعات موجود بر راندمان قیمت ارزهای رمزنگاری شده متمرکز شده است ، با اکثریت فله ای که متمرکز بر بررسی بهره وری بازار ضعیف است ، یعنی سرمایه گذاران با تجزیه و تحلیل داده های گذشته نمی توانند سود غیر طبیعی کسب کنند. دسته بندی های متمایز تر این مطالعات را می توان بر اساس تکنیک های مختلف اقتصاد سنجی که برای تأیید یا باطل کردن بازده ضعیف در ارزهای رمزنگاری شده استفاده می شود ، انجام داد.

Urquhart (2016) جزو اولین کسانی بود که با استفاده از یک باتری از آزمایشات (Ljung-Box ، تست Runs ، تست نسبت واریانس ، تست Bootstrap AVR ، تست BDS ، مؤلفه Hurst) به بازده بیت کوین بازده بازار ضعیف در ارز را بررسی کرد. و حمایت از ناکارآمدی بازار بیت کوین اگرچه نویسنده شواهدی از کارآیی بازار نسبت به دوره های اخیر سال 2016 پیدا کرده است. فرضیه با استفاده از قدرت عدد صحیح عجیب و غریب بیت کوین بازده و شواهدی را به نفع بهره وری بازار ضعیف پیدا می کند. علاوه بر این ، Bariviera و همکاران.(2017) با محاسبه یک مؤلفه Hurst از طریق تجزیه و تحلیل نوسان دفع شده ، بر روی Urquhart (2016) تمدید شد و بیت کوین را تا سال 2013 ناکارآمد دانست که بازده کارآمد باشد. آلوارز-رامیرز و همکاران.(2018) همچنین از تجزیه و تحلیل عملکردی دفع شده استفاده کرد تا راندمان سوئیچینگ را با رفتار ضد تحمل در هنگام افزایش بازارهای "خرس" نشان دهد. جیانگ و همکاران.. Tiwari و همکاران.(2018) تست راندمان بازار را با ساخت یک شاخص بهره وری بازار بر اساس نمایندگی Hurst با توجه به زمان انجام دهید و دریافتند که بیت کوین از زمان آغاز به کار به استثنای دوره های اواسط سال 2013 و اواخر سال 2016 از نظر اطلاعاتی کارآمد بوده است. Sensoy (2019) آنتروپی جابجایی متغیر زمان را برای بازده فرکانس بالا در دو ارز بیت کوین بررسی می کند و می یابد که در حالی که بازده داخل روز از سال 2016 کارآمدتر بوده است ، بازده فرکانس بالاتر ناکارآمد تر است. سلمی و همکاران.. حافظه طولانی در اجزای کوتاه مدت.

همچنین گروه جداگانه ای از مطالعات توسعه یافته وجود دارد که کارایی ضعیف را در بیش از یک ارز دیجیتال بررسی کرده است. به عنوان مثال، Caporale و همکاران.(2018) رفتار حافظه طولانی را در 4 بازده ارز دیجیتال (بیتوسین، لایت کوین، ریپل و دش) با استفاده از ادغام کسری و مؤلفه هرست بررسی می‌کند و شواهدی از ناکارآمدی بازار در این ارزهای دیجیتال پیدا می‌کند، اگرچه با گذشت زمان کارایی بیشتری دارند. Brauneis و Mestel (2018) روش‌های مورد استفاده در Urquhart (2016) را برای بررسی کارایی بازار 73 ارز دیجیتال و یافتن شواهدی مبنی بر اینکه بیت‌کوین کارآمدترین ارز دیجیتال بازار بوده است، به کار بردند. علاوه بر این، برای همه ارزهای دیجیتال مشاهده شده، نویسندگان نوسانات Garman/Klass، اندازه گیری نقدینگی Amihud، برآورد کننده اسپرد Corwin/Schultz، نسبت گردش مالی و سرمایه بازار را محاسبه کرده و نقدینگی و سرمایه بازار را برای تأثیر مثبت بر کارایی در حالی که اسپرد تأثیر منفی بر کارایی بازار دارد، پیدا می کنند. ویدال توماس و همکاران(2019) یک رویکرد نمونه کارها را برای اندازه گیری کارایی ضعیف برای 118 ارز دیجیتال اتخاذ کرد. با گسترش روش‌های اولیه مورد استفاده توسط Urquhart (2016)، نویسندگان دریافتند که ناکارآمدی ارزهای دیجیتال و ایجاد آلت‌کوین‌های جدید کارایی بازار را بهبود نمی‌بخشد. نودا (2021) از مدل خودرگرسیون (TV-AR) مبتنی بر حداقل مربعات تعمیم یافته (GLS) استفاده می کند تا نشان دهد که کارایی بیت کوین و اتریوم در طول زمان تکامل می یابد و بیت کوین در مقایسه با بازار کارآمدتر است. به اتریومTran و Leirvik (2020) کارایی شکل ضعیف را برای 5 ارز دیجیتال با استفاده از تخمینگر بزرگی ناکارآمدی بازار تعدیل شده (AMIM) Tran و Leirvik (2019) بررسی کردند که معیاری قوی از برآورد بزرگی ناکارآمدی بازار (MIM) Noda (2) است. نویسندگان به بهبود کارایی بازار ارزهای دیجیتال از سال 2013 پی بردند.

علاوه بر استفاده از نمایشگر Hurst و تجزیه و تحلیل حافظه طولانی در تعیین کارآیی اطلاعاتی برای ارزهای رمزنگاری شده ، دامنه مطالعاتی حتی کوچکتر نیز وجود دارد ، که اخیراً با استفاده از روشهای آزمایش ریشه واحد ، بازده ضعیف را در رمزنگاری ها بررسی کرده اند. به عنوان مثال ، لطیف و همکاران.. بهره وری بازار ضعیف. به همین ترتیب ، آگگروال (2019) آزمایشات سنتی ADF ، PP ، KPSS و همچنین آزمایشات نقطه شکست ساختاری پرورون (1989) و Zivot و Andrews (1992) را اعمال می کند و بازده بیت کوین را برای نقض فرضیه پیاده روی تصادفی پیدا می کند زیرا این سری یافت می شودبه طور قابل توجهی ثابت باشد. اخیراً هو و همکاران.. و Costantini و Lupi (2013). نویسندگان شواهد محکمی در برابر کارایی بازار ضعیف برای ارزهای رمزنگاری می کنند. و حتی اخیراً ، Palamalai و همکاران.(2020) تست های ریشه پارامتری ADF و PP را در کنار سایر تست های روشهای غیر پارامتری اعمال کنید تا راندمان فرم ضعیف را در 10 ارز رمزنگاری کنید و شواهدی را در برابر فرضیه پیاده روی تصادفی برای سری بازده پیدا کنید. با این وجود ، به خوبی شناخته شده است که تست های ریشه واحد معمولی ، مانند آزمون های ADF و PP ، که در بیشتر مطالعات قبلی مورد استفاده قرار می گیرد ، اگر کسی به غیر خطی های احتمالی و شکستگی ساختاری در داده ها نباشد ، می تواند گمراه کننده باشد. علاوه بر این ، مدل سازی مناسب از وقفه های ساختاری به عنوان یک مشکل جدی برای اقتصادسین ها از آنجا که تعداد ، مدت زمان ، محل و شکل شکستگی های ساختاری آپوریکور شناخته نمی شود (پاسکالئو ، 2010). مطالعه ما این مسائل را دور می زند و با استفاده از روشهای آزمایش ریشه واحد مبتنی بر فوریه که برای غیرخطی بودن و شکستگی های ساختاری بدون نظارت موجود در داده ها قوی است ، به ادبیات تجربی کمک می کند.

4. روش شناسی

4. 1مدل پیاده روی تصادفی بازده دارایی

ساموئلسون (1965) و فاما (1965) در ابتدا تئوری پیاده روی تصادفی را به عنوان وسیله ای برای آزمایش برای راندمان با فرم ضعیف در یک سری از بازده دارایی پیشنهاد دادند. نویسندگان استقلال آماری بازده دارایی را توصیف می کنند (rt) با استفاده از یک تابع احتمال تصادفی کلی تعریف شده به عنوان:

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.